پدرم روضه رضوان به دو گندم بفروخت
من چرا ملک جهان رابه جوى نفروشم
خسته بودم و دل تنگ. وقتی به خودم اومدم دیدم روبه روی پنجره فرمانده ام. یکی بهم گرفته بود از اونجا رفته. خودش هم قبل از رفتن آهنگ رفتن زده بود. پشت در ایستادم و یادی از گذشته ها کردم. بدجوری دلم شکسته بود. آروم زمزمه کردم: من باور نمیشه رفتی فرمانده. من باورم نمیشه به خاطر نفهمی چند ســـ ابله شونه خالی کرده باشی. باورم نمیشه ده سال زحمت و تلاش کشیده باشی و آخرش بذاری بری. من باورم نمیشه.
میدونستم کسی پشت پنجره حرفهام و نمی شنوه ولی ادامه دادم: فرمانده، درسته تو کربلا 4 سایبری شکست خوردیم... ولی کربلا 5 در پیشه نه.
آهی کشیدم و به راهم ادامه دادم. ای کاش حرفهای منو میشنید، صدایی اومد که:
کربلا 5 نه، فتح المبین!!
این یعنی ما هنوز شکست نخوردیم!
مژده ای دل که دگر باد صبا بازآمد
هدهد خوش خبر از طرف سبا بازآمد
برکش ای مرغ سـحر نغمه داودی باز
که سلیـــمان گـــل از باد هـــوا بازآمـــد
عارفی کو کــه کــند فهم زبـــان ســوسن
تا بپرســـد که چرا رفـــت و چرا بازآمـــد
برو بابا دلت خوشه ها
کسی که از سیم خاردارای کربلای 4و5 نتونه عبور کنه مطمئن باش به خاکریزای فتح المبین نرسیده در جا میزاد
.
زائیدن تو وسط میدون جنگم که خودش بره خودش فیلمی داره. فیلماشو تو تلوزیون حتما دیدید. یکیش مثل همون مسیر که زائیدنو در رفتن.
اینجاست که امام خمینی(ره) فرمود: پشتیبان ولایت فقیه باشید تا به مملکت شما آسیبی نرسد.
رمز ولایت فقیه رو فراموش نکن، فرمانده ترسو به چه درد میخوره؟ یه لشکرو تو وسط جنگ ول کردو در رفت...
درست! ولی کربلا 5 بعد از فتح المبین بود اخوی! من بر عکس شما معتقدم فتح المبین مقدمه عملیات ماست.
ما پشتبیان هستیم ولی وضع فعلی ما مثل وضع لشگریان امام حسن(ع) هست که به راهشون شک کردن.
تاریخ همه جورش تکرار میشه، مهم اینه که ما تو این امتحانات خودمونو نبازیم.
عملیات فتح المبین هم بدون شما انجام میشه، زمانی که توابین شدین قیافتون دیدنیه...
ترسو خوندن فرماندهان جنگ کار همیشه شیعه های گمراهه... شما گمراه نشو... یا حق
ای خردمند که گفتی نکنم چشم به خوبان
به چه کار آیدت آن دل که به جانان نسپاری
پیش از اینت بیش از این اندیشهٔ عشّاق بود
مهرورزی تو با ما شهرهٔ آفاق بود
یاد باد آن صحبت شبها که با نوشین‌لبان
بحث سرّ عشق و ذکر حلقهٔ عشّاق بود
پیش ازین کاین سقف سبز و طاق مینا برکشند
منظر چشم مرا ابروی جانان طاق بود
سایهٔ معشوق اگر افتاد بر عاشق چه شد
ما به او محتاج بودیم او به ما مشتاق بود
حسن مهرویان مجلس گرچه دل می‌برد و دین
بحث ما در لطف طبع و خوبی اخلاق بود
شعر حافظ در زمان آدم اندر باغ خلد
دفتر نسرین و گل را زینت اوراق بود
سلام انگار شما از موضوع خبر داری نه؟ سنگ کسی رو به سینه نزن
اگرم خواستی اینکارو کنی سنگ بچه های مسیرو به سینه بزن توی این ماجرا اینوریا میگن کار اونهاست اونها منافقن اونوری ها میگن اینا منافقن به ما این چیزا ربط نداره به خودن بیا و آزاده باش همونطوری که بار ها و بارها بهت گفتم. اگر هم کل ماجرا رو مو به مو میدونی بیا بگو تا ما هم روشن بشیم و بدونیم چه غلطی باید کنیم.این جوابی برای بچه های مسیر نمی شه که مسیر ژایین بیاد و هیچکی گردن نگیره تو هم انگار یا داغی یا تو شوک که داری اینطور حرف میزنی هرکی در هر مقامی کم آورده نباید جا بزنه باید با بچه های مسیر در میون بگذاره و حرف وبگه. نه اینکه به فاصله نصف روز مسیر ژایین باد و باعث خجالت خیلی ها بشه البته من به شخصه پررو تر از این حرفام ولی نمیزارم کسی کاری رو هرچند حق باهاش باشه انجام بده که دشمن شاد کن باشه و باعث دوری و تنفر بچه های مذهبی از همچین مجموعه هایی بشه. شما هم بهتره جانب بچه های مسیر رو بگیری نه شخص یا فرد یا گروه خاصی رو.
سلام هرچند قشنگ نوشته بودید ولی/ شما فکر کنم اسم وبلاگتون رو بگذارید هواداران فرمانده جالب تر بشه ها!/هیچکسرو متهم نمی کنم چون هیچی نمی دونم ولی از این مطمئنم که به اندازه ی کافی با ما صادق نبودند و این آدمو عصبانی میکنه! البته لعنت بر شیطون
عیک سلام.
من طرفدار حقم...
و خواهش می کنم زود قضاوت نکنید...
این صدر نبود که ما رو تنها گذاشت
بلکه...
بماند...
دشمن شاد نشیم بهتره
سلام .آره دیگه امسال همین فرمانده ها همه رو به کشتن میدادنو میرفتن.براشون هم فرقی نمیکرد فقط جونو منافع خودشون مهم بود.حالا می خواد فتح المبین باشه می خواد هر عملیاته دیگه ای.کسی که بار امتحانش رو پس داده و در رفته مطمئن باش اونقدر وجود نداره که جای دیگه هم وایسه بنده خدا از قدیم گفتن مومن از یه سوراخ 2بار گزیده نمیشه. این رفیقو فرمانده ما هم مثل عمر در جنگ احد پیامبر کرده که تا دشمنا دورشون زدن عمر خودش گفت مثل بز کوهی من از کوه بالا رفتمو در میرفتم. ولی جون حضرت رو علی (ع) ایستاد و نجات داد درست همه زخمی شدن ولی جون ولایت و حضرت رسول نجات پیدا کرد. حالا برو شما و بقیه بشینید بگید 9 ماه پیشو 10سالو کربلای 5 4 3 اصلا کربلاو ...بنده خدا کسی که از زحمت و کاره 10 ساله بگذره پای کار 2روزه 2ماهو2سال وای نمیسه بازم به خودت بیاو بیشتر دقت کن چشماتو باز کن و با دقت ببین چه خبره من یه خواهشی هم دارم که لطف کنید و نه شما و نه ما از اسم این عملیات هایی که مقدس هستن و هر کسایی لیاقت به زبون آوردنشو ندارن استفاده نکنید چرا که هر کسی لیاقت نداره و بهتره برا فرار و آوردن بهانه پشت این القاب و اسم های مقدس پنهون نشیم مثل مرد بیاییم و حرف بزنیم دیگه زمان پنهون شدن پشت نقاب دین و ولایت سر اومده دیگران هالو نیستن خیلی خوب می فهمند.این میدونا مرد می خواد مرد
عیک سلام.
کی این وسط کشته شده؟؟
چرا جنگ سایبری و درک نمیکنیم؟
همون کسی که تو داری لهش میکنی از همه ما بیشتر خورده
خیلی ها هم به امام علی(ع) گفتن که چرا 25 سال سکوت کردی؟
چرا ماها رو تنها گذاشتی؟
میدونی چرا؟
تاریخ همیشه تکرار میشه ... (گرچه صدر ما یه تار موی علی (ع) هم نمیشه ولی راهش علی واره)
اون چیزی که درباره عمر و امام علی گفتی: امام علی امام علی بود و می دونست دوست یه دشمن کیه... به شرایط جنگ و زمین آشنا بود... برای همین ایستاد... گرچه همین خوارج مدعی شدند که چنین چیزی نبوده...
مطمئن باش کسی که ده سال در برابر بدترین اتهامات ایستاده در مقابل کوته بینی من و توی یه الف بچه کم نمیاره...
در ضمن: همیشه عملیات دفاع مقدس برای ما الگو بوده...
تا زمانی هم که دشمن شکست نخوره از این الگو استفاده می کنیم...
گر چه تو زمین سایبری بازی پیچیده تر و حق رو از نا حق نمیشه به همین راحتی ها تشخیص داد...
دشمن ضربه خودشو زد... (شک تو به فرمانده همین ضربه بود)
کاوش وارد میشود
سلام به اژدهای مسیر!!!
شما با افتخار لینک شدید....
سلام. یه جای نوشتت رنگ عوض کرده چون ایهام داره؛ بامزه باایهام نوشتی. خوشحالم که نوشتت از اون بغض طولانی دراومد. همیشه با نشاط باشی خواهر خوبم.
شما لطف داری... ممنون....
(ولی کدوم ایهام؟؟؟)
؟؟؟؟????؟؟؟؟???? این زبون سمبلیکه!(از بعضی از بر و بچ مسیر این زبون رو یاد گرفتم؛ ترجمشم این میشه: اون قسمت ..... ایهام داشت یعنی یه چی نوشتی اما دوتا چیز منظورت بوده!!!!
)
منم در جوابت میگم ؟؟!@#$%%^&$$#@!!@!$%%
متوجه شدی که!!!